خیانت بزرگ
سوار بر اسب خود از جاده ای می گذشت که چشمش به شخصی که از فرط تشنگی وضعف ،کنار جاده افتاده بود ،انسانیّت ،اقتضا میکرد برای نجات او اقدام کند .این بود که از اسب پیاده شد او را سیراب کرد وپس از آن که حالش اندکی بهتر شد او را بر اسب نشاند وخود با پای پیاده از جلو روان شد .شخص تشنه که دیگر کاملا سر حال شده بود وقدرتی پیدا کرده بود،ناگهان به دو پهلوی اسب ضربه ای زد وبا سرعت اسب را به پیش راند !بله اوقصد سرقت اسب را داشت ،صاحب اسب فریاد زد ،ای بنده خدا !این کار را نکن :تو با این کار ،به من خیانت نمی کنی بلکه به انسانیت خیانت می کنی زیرا اگر این خبر پخش شود ومن وامثال من بار دیگر روزی با شخصی تشنه مواجه شویم ،هرگز به او یاری نرسانده واو در همان حال هلاک خواهد شد !
برخی از گناهان بسیار کریه ودارای اثاری زشت وخسارت بارند ،گناهانی که در ظاهر یک “دزدی ساده “بیش نیست ولی در واقع از بین برنده ی مروّت و جوانمردی، نوع دوستی ومحبت و…..بوده ،حتی می تواند به اندازه “گناه قتل “برای آن انسان خائن در نظر گرفته شود {قتل انسانی که به همین خاطر از محبت دیگران محروم گشته و به حال خود رها شده واز دنیا رفته است }
در اعما لمان بیشتر دقت کنیم .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مدرسه دماوند در 1391/01/27 ساعت 09:10:57 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |