کلام یار
آن علمى كه ما ميخواهيم، همراه با تزكيه است. همين آياتى كه اول اين جلسه تلاوت كردند، به اين نكته اشاره دارد: «هو الّذى بعث فى الأمّيّين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة». اول، تزكيه است.
تربيت دين، تربيت قرآن، تربيت اسلام اين است. چرا اول تزكيه؟ براى اينكه اگر تزكيه نبود، علم منحرف ميشود. علم يك ابزار است، يك سلاح است؛ اين سلاح اگر در دست يك انسان بدطينت، بددل، خبيث و آدمكش قرار بگيرد، جز فاجعه چيز ديگرى نمىآفريند؛ اما همين سلاح ميتواند در دست انسان صالح، وسيله ى دفاع از انسانها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد. اين علم را بايستى آن وقتى در دست گرفت كه با تزكيه همراه باشد. اين توصيه ى من به شماست.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان جوان/1389
نویسنده: سیده معصومه تقوی
طلاق عاطفی...2
دوشنبه 92/05/28
نشانه های طلاق عاطفی
مهم ترین نشانه های طلاق عاطفی ،پنج چیز است:
1. کم شدن زمان گفتگو:در خانواده هایی که به این بیماری مبتلا نیستند،اعضای خانواده به ویژه همسران درباره موضوعات گوناگون با هم حرف می زنند.لازم نیست حرفها همیشه جدی و با اهداف متعالی باشد.همین که زن و مرد درباره موضوع ساده ای مثل طعم غذا یا رنگ لباس صحبت می کنند،نشانه سلامت رابطه آنها است؛ولی در خانواده های بیمار،گفتگو در حد ضرورت صورت می گیرد.هرکس وقتی حرف می زند که واقعاً به گفتن چیزی نیازمند است.پس نباید به سادگی از کنار این سکوت بگذریم و باید تلاش کنیم با همسر خود از هر دری حرف بزنیم؛از اتفاقات محیط کار گرفته تا برنامه های تلویزیونی ،یا آنچه در خیابان پیش آمده .باید سعی کنیم دلخوری ها و نگرانی های خود را به او بگوییم.
2. عدم توجه به خواسته های همسر: در خانواده های سالم،معمولاً زن و مرد به خواسته های هم توجه دارند.برای زن مهم است که شوهرش چه غذایی را دوست دارد و چه رنگی را می پسندد و برای مرد نیز نظر همسرش بی اهمیت نیست؛ولی در خانواده های بیمار ،هر یک از زن و مرد، ساز خود را می زند . زن به بهانه های مختلف ،سلیقه های شوهرش را ندیده می گیرد و خواسته های او را ،هر چند به جا و معقول ،بی پاسخ می گذارد و مرد نیز با هر بهانه ای از برآوردن خواسته های زنش سرباز می زند. چنانچه همسر تصور کند که خواسته هایش ندیده گرفته می شود ، بیش از پیش از زندگی مشترک دور می شود و به دنبال مکان های امن دیگری می گردد. عضویت در شبکه های اجتماعی ،کلاس های گروهی یا پیدا کردن دوستان جدید،همه می توانند راه هایی برای پیدا کردن گروهی از آدم های تازه باشند که او را بیشتر از همسرش درک می کنند.
… ادامه دارد.
طلاق عاطفی 1 ...
چهارشنبه 92/05/23
تحول شرایط زندگی اجتماعی و آزادی نسبی زنان در جامعه امروزی،از برخی بیماریهای پنهان خانوادگی پرده برداشته و آن ها را به عنوان بیماری و ناهنجاری مطرح کرده است؛بیماری هایی که پیش از این نیز وجود داشته ، ولی مورد توجه قرار نگرفته و به عنوان بیماری شناخته نشده است. یکی از بیماری های کشنده خانوادگی،عارضه سردی روابط است که در زمان ما با نام «طلاق عاطفی»شناخته می شود.
تعریف طلاق عاطفی
طلاق عاطفی ،به سردی روابط زن و شوهر گفته می شود.گاهی رابطه زوجین چنان دچار سردی می شود که زن و مرد برای هم حکم یک همخانه را پیدا می کنند و گاهی نیز همخانه ای که حضورش دیگری را رنج می دهد و نبودنش ترجیح داده می شود.در چنین شرایطی زن و مرد و حتی فرزندان نسبت به خانه خود حسی را که باید داشته باشند،ندارند و هر یک به گونه ای می خواهد زمان کمتری در خانه بماند؛چرا که هیچ شور و نشاط و حرارتی بر فضای خانه حاکم نیست . در این گونه خانواده ها ، با هر یک از زوجین صحبت کنی خواهد گفت که در انجام وظایف خود کوتاهی نکرده است . زن غذا می پزد،لباس می شوید،خانه را نظافت می کند و هر کاری که وظیفه یک زن در خانه است ،را انجام می دهد.مرد هم سرکار می رود ،پول در می آورد ،به هر یک از اعضای خانواده به قدر نیازش و گاهی بیشتر پول می دهد و هر کاری که وظیفه یک مرد در برابر خانواده است،انجام می دهد غ ولی با این حال ،جاذبه لازم در خانه نیست و شور و حرارتی که بر سایر خانواده ها حکم می راند ، وجود ندارد.
در این مطلب تلاش می کنیم این عارضه را بیشتر معرفی ،اسباب و پیامدهای آن را شناسایی و راههای مقابله با آن را از منظر آیات و روایات بررسی کنیم.
معنی سکوت دختران
چهارشنبه 92/05/16
آخرین ساخته ی پوران درخشنده بیش از فیلم های دیگرش مقید به رعایت تکنیک است . تکنیکی که آن را بیشتر در مفاهیم نشانه شناسی های تصویری باید جست و جو و بررسی کرد.
روی آوردن پوران درخشنده به سینمای کلاسیک در نگاه فرم شناسانه ی فیلمش به جهت تاثیری است که باید این فیلم در مخاطب عام داشته باشد . از این جهت باید فیلم هیس را نقطه ی عطفی در سینمای درخشنده در نظر گرفت . در دورانی که سینمای دیجیتال خاطرات سینمای اصیل سی و پنج میلیمتری را به فراموشی می کشاند ، جنس فیلم برداری و نورپردازی فیلم هیس یاد آور سینمایی کلاسیک و پر از تعلیق است و شاید همین امر بدون این که در اکثریت تماشاچیانش نقطه ی تمایز قلمدادش ، می تواند اسباب جذابیت در نظر گرفته شود . این بار بازگشت به شیوه ای که دیگر چندان مرسوم نیست ، دست کم در معلق و منتظر گذاشتن تماشاچی کارگر می افتد . شاید اگر درخشنده برای محتوای روان شناختی و جامعه شناسانه ی فیلمش از فرم های ساده تر استفاده می کرد تا این حد نمی توانست تماشاچی را با موقعیت تراژیک شخصیت هایش همراه کند .
با این وجود بخش های گوناگون هیس! با گذشت زمان فیلم در روند کند پایان گرفتار می شود . فیلم با ضرب آهنگ درستی شروع می شود . از المان های نخ نما استفاده نمی کند . با وجود این که فرم روایت و تصاویر کلاسیک است با این حال از مفهوم واقع گرایی خارج نمی شود . نورپردازی فیلم در خدمت موقعیتی است که نشانه شناسی های تصویری در چنین فیلمی باید وجوه آن را حفظ و به تماشاچی منتقل کنند . میزانسن های پوران درخشنده شبیه هیچ کدام از فیلم هایی نیست که تا امروز ساخته است . البته در پرنده ی کوچک خوشبختی نیز بخش هدایت بازیگران دقیقا منطبق بر الگوی همین فیلم هیس ! است ، اما این اشتباه بزرگی خواهد بود اگر تمامیت مفهوم میزانسن را در هدایت بازیگران جست و جو کنیم .
هدایت بازیگران در هیس با توجه به این که در تجربه ی سبک های مختلف بازیگری تعریف و فهرست می شوند ، سیاه روشن تقریبا یکدستی دارد . به عنوان نمونه الگوی بازیگری جمشید هاشم پور و هادی مرزبان از دو سرزمین گوناگون می آید ، و همین کار کارگردان را سخت تر می کند . یکی بر اساس الگوهای رایج در سینمای کلاسیک و دیگری با مولفه های درگیر متد یا خلاف متد اجرای صحنه ای تعریفی از بازیگری را می پذیرند . با این حال خودرایی بازیگران در فیلم به چشم نمی آید . در این میان بازی برخی بازیگران همان اجرای یک تکنیسین موفق را نشان می دهد و خلاقیت دراماتیک در اکت ها را شامل نمی شود ، اما در این میان بازی هایی هم هست که بسیار درخشان، تاثیرگذار و به یاد ماندنی اند . شهاب حسینی و مریلا زارعی مثال همان بازیگران موفق با سابقه ای هستند که در هیس نیز این روند را ادامه می دهند . اما بیشتر درقابلیت همان تکنیسین که پیشتر ذکر آن به میان آمد.
اما درخشنده ، عامدانه تمرکز هنر بازیگری را در دو شخصیت قهرمان ( یا قربانی ) و ضد قهرمانش معطوف کرده است . بازی طناز طباطبایی و بابک حمیدیان در سمپاتی (همزاد پنداری ) با قهرمان و ایجاد انزجار نسبت به ضد قهرمان بسیار موثر است . از میان نقش های فرعی نیز به بازی امیر آقایی می توان اشاره کرد . نقشی فرعی که در تعمیم حس نا امنی فیلم نقش مهمی دارد .
فیلم برداری فیلم نیز در خدمت کارگردان است هر چند که در برخی لحظه ها یاد آور سینمای الگوپذیر و تعلیقی هیچکاک می شود و بر اساس نظام روان شناختی اش عمل نمی کند با این وجود در تناسب تصاویر ارائه شده به تماشاچی ویژگی های یک فیلم استاندارد را دارد .
هیس ! فیلم تلخی است . فیلمی تلخ و سیاه که البته می تواند جنبه های آموزنده و هم بازدارنده داشته باشد . خود فیلم به تنهایی برای ایجاد یک خاطره ی تلخ ماندگار کفایت می کند . نیازی نیست که اتفاقات فیلم را در یک واقعه ی پیرامونی و یا یک مستند اجتماعی ببینیم . همین داستان سیاه هیس برای تداعی کابوس وار ، کارگردان را در هدف تربیتی و آموزشی اش کمک می کند اما مشکلات فیلم از جایی شروع می شود که حرف های تربیتی فیلم تمام می شود و اصلاح گری کارگردان به دنبال واکاوی عمیق می رود . از این جا به بعد تماشاچی دچار ملال می شود . جایی که کارگردان با بازگشت به گذشته ی تصویری و روایی در فکر محکوم کردن پدر و مادر هاست . محکومیتی که شایسته تر بود در مفهوم ادبیات ارتباطی آدمی ها نقد و به چالش کشیده می شد .
هیس ! از آن جایی که ناچار به تمام کردن روایت می شود و در این میان فقط جنبه های سینمای صرف را باید به عنوان وسایل ارتباط استفاده کند به لکنت می افتد . لکنتی که نیمه ی ابتدایی و درخشان فیلم را هم تحت الشعاع قرار می دهد .
از زمانی که حکم دادگاه در مورد دختر اصلی فیلم صادر می شود ، همین نگاه تعلیق گرایانه پررنگ می شود و مفهوم روان شناختی و یا جامعه شناسانه به محاق می رود . از طرفی صحنه های تعلیقی چیزی شبیه می خواهم زنده بمانم ایرج قادری است . ترفندی که حس انتظار و ترحم تماشاچی را توامان تحریک کند . بخشی که متاسفانه کارگردان در اجرای آن موفق نیست . جای شگفتی چنین فیلمی در این است که همان تماشاچی که در نیمه ی اول فیلم متوجه خشک شدن گلو و خیس شدن پیشانی و کف دستش نمی شد و دلش نمی خواست حس انزجارش از چنین موقعیت مشمئزکننده ای را حتی با بغل دستی اش شریک شود ، هر چه به پایان فیلم نزدیک تر شویم در طنزپردازی خوش قریحه تر می شود و اسباب و بهانه ی این پایان فکاهی را خود کارگردان در اختیار تماشاچی قرار می دهد.
منبع تبیان
برگزاری ضیافت افطار در مدرسه علمیه حضرت معصومه علیهاسلام دماوند....
دوشنبه 92/05/14
در آستانه شبهای قدر طلاب و دانش آموختگان مدرسه علمیه حضرت معصومه علیهاسلام در ضیافت افطاری با حضور مؤسس محترم حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج علی اکبری شرکت نمودند. در این مراسم که با دعوت از اساتید و کادر مدرسه برگزار شد مؤسس محترم در سخنانی با تأکید بر جایگاه ماه مبارک رمضان و روزه داری در تهذیب نفس به گامهای مهم تقوی ،ورع و زهد اشاره نمودند و لوازم هر یک از این مراحل را ذکر نمودند و با اشاره به وظیفه طلاب در این زمینه اشاره نمودند کسی که نتواند مظاهر تقوای خود را از مناسبات فردی به درون خانواده و اجتماع تسری دهد باید نگران باشد و تجدید نظری بر اعمال و کردار خود داشته باشد.در ادامه مدیر محترم مدرسه سرکار خانم شرفی ضمن خیر مقدم به طلاب و مهمانان نکات اخلاقی کوتاهی را تذکر دادند و سپس مهمانان بر سفره افطار حاضر شدند.
چه کنیم دنیا به ما رو بیاورد؟
دوشنبه 92/05/14
تا به حال به راهی فکر کردهاید که هم دنیا را داشته باشید و هم آخرت را ؟ چه خوب بود اگر راهی پیدا میشد که با دنبال کردن آن هم سعادت آخرت نصیبمان میشد و هم بهره از دنیا میبردیم و به قول خودمان بی نصیب از دنیا نمیرفتیم . امّا آیا راهی را میتوان یافت که با دنبال کردن آن در پایان هم دنیا را داشت هم آخرت را ؟
یا دنیا یا آخرت
گاهی اینطور به نظر میرسد که مردم دنیا از دو حال خارج نیستند یا طالب دنیایند و یا به دنبال آخرتند . یا تمام هّم غمشان دنیا و کسب لذایذ آن است و یا تمام تلاششان را مصروف آخرت خویش نموده و خود را از دنیا محروم کردهاند . عده ایی در این راه موفق و پیروزند و عده ایی دیگر شکست خورده و ناکاماند . در این میان حال شکست خوردهها از همه بدتر است و به قول معروف خسر الدنیا و الآخرت هستند ، نه دنیا را دارند و نه آخرت را . دلایل پیروزی و شکست هر یک روشن است امّا گاهی با خود این باور را داریم که داشتن یکی به معنای از دست دادن دیگری است . اگر رو به دنیا آوری از آخرت رو گردان خواهی بود و آخرت خیالی بیش نخواهد بود و بلعکس اگر روی به آخرت آوری لذتها و زیباییها و نعمتهای دنیا را باید به فراموشی سپرده و قید تمام آنها را بزنی . در حال حاضر ما به دنبال راه کار سومی هستیم که نه فقط دنیا و نه تنها آخرت بلکه هر دو را با هم به همراه داشته باشد. چگونه میتوان میان این دو جمع کرد ؟ برای رسیدن به راهکار و روشی که هم این را داشت و هم آن را باید به این نکات توجّه کرد .
انسان و رابطهاش با دنیا
دنیا به اتمام عظمتش و تمام سختیها و آسانیهایی که دارد حکم پرورشگاه و آزمایشگاه و آموزشگاهی را دارد که انسان محکوم به بودن و زندگی در آن برای چند صباحی است . در خلال این زندگی ممکن است تربیت و پرورش او به درستی انجام نگیرد و او به جای حرکت به سمت پیشرفت و کمال و به ظهور رساندن استعدادها و تواناییهایی که در وجودش نهفته است به سمت و سویی حرکت کند که خود دنیا ، متعلق حقیقی توجه او قرار گیرد بنابراین دیگر توجهش به دنیا از برای رسیدن به کمال و هدف غایی هستی و وجود نیست بلکه زر و زیور و تعلّقات دنیوی او را شیفته خود ساخته و انسان را از هدف اصلی دور میسازد . این را در یکی از مقالات به عنوان دنیای مذموم معرّفی کردیم که گزینه شایسته ایی برای جمع شدن و همراه با آخرت بودن نیست . اما از دنیای دیگری به نام دنیای ممدوح صحبت کردیم و گفتیم که همین نعمتهای دنیوی میتواند سکوی پرواز انسان به سوی بهترینها باشد و این دنیایی است که خود هدف نیست بلکه صرفاً واسطه و وسیله است.
روزی بر دو قسم است ، آن که تو را میخواهد و آن که تو او را میجویی . کسی که دنیا را خواهد مرگ نیز او را میطلبد تا از دنیا بیرونش کند و کسی که آخرت را خواهد ، دنیا او را میطلبد تا روزی او را به تمام پردازد
دنیا و رابطهاش با آخرت
آخرت ، دنیای ملکوتی ، دنیای روحانی … این دنیا کجاست ؟ نقشه آن را میشود ترسیم کرد ؟ چگونه میتوان به آنجا سفر کرد آیا دنیایی مشابه دنیا خاکی است و اینکه آیا در حال حاضر وجود دارد؟ و هزاران سوال دیگر که به برخی جواب داده شده و هنوز برخی مبهم و پیچیده باقی مانده است . اما لازم به گفتن است که دنیای دیگری که مرحله دوم زندگی خود را در آن سپری خواهیم کرد لحظه به لحظه به دست خودمان در حال بنا شدن و شکل گرفتن است . آنان که به دنبال آخرت هستند برای رسیدن به آن نیازمند ابزار و آلات میباشند ؛ و این ابزار چیزی جز این دنیای خاکی نیست و در همین دنیا و از طریق این دنیا و بودن در این عالم خاکی است که آن دنیای دیگر شکل میگیرد حال زشت یا زیبا بودنش به دست خودمان است . بنابراین شکل گیری عالم آخرت بدون دنیا امکان پذیر نیست .
هم دنیا و هم آخرت
گفتیم که برخی فکر میکنند روی آوری به هر یک از این دو عالم به معنای از دست دادن دیگری و کنار زدن آن است . در مورد عالم آخرت گمان میکنم روشن شد که لازمهاش در دنیا و با دنیا بودن به معنای صحیح آن است . اما همین توجّه به آخرت تبعاتی دارد که ذکر آن خالی از فایده نیست . به دنبال راهکار سومی بودیم که هم آخرت را داشته باشیم و هم نعمتهای دنیا به سویمان روی آورد، برای خاطر نشان کردن این راه به بیانات حضرت امیر ( علیهالسلام ) در نهجالبلاغه توجه میکنیم :
روزی بر دو قسم است ، آن که تو را میخواهد و آن که تو او را میجویی . کسی که دنیا را خواهد مرگ نیز او را میطلبد تا از دنیا بیرونش کند و کسی که آخرت را خواهد ، دنیا او را میطلبد تا روزی او را به تمام پردازد . ( نهجالبلاغه دشتی / حکمت 431)
هر که در طلب دنیا بکوشد به آن نرسد و هر که دست بکشد دنیا خود نزد او آید . (نهجالبلاغه دشتی / خطبه 82 )
بودن در کنار یگانه محبوب و در جهت او و برای او زندگی کردن یعنی توجّه تمام کائنات به آدمی و تمام هستی را از آن خود ساختن . اگر به آخرت خود یعنی به خدا توجّه کنی دنیا را به معنای ممدوح آن در جهت رسیدن به او استفاده خواهی کرد . نگاه انسانی که در زندگیاش به خدا توجه دارد متمایز از دیگر نگاههاست دنیا با تمام خدم و حشم مهیّا برای رساندن او به کمال نهایی خویش است . بنابراین او از این دنیا استفاده میکند تا از حیات طبیعی محض به حیات معقول برسد . پس میشود هم دنیا را داشت و هم آخرت را و آن زمانی است که خدا را داشته باشی چرا که هم او دنیاست و هم آخرت .
بخش نهج البلاغه تبیان