سقای تشنه

سقا صدایش می کردند . به مادر گفته بود:می خوام اونجا سقا باشم . همیشه قبل از خودش به رزمند ها تعارف می کرد . سر سفره ی نا هار و شام هم دنبال پارچ های آب  می دوید و وقت و بی وقت  به آن ها  آب تعارف می کرد . می گفت :آب نطلبیده مراد  است !حتی آب قمقمه اش را هم می بخشید .تشنه شهید شد ، همان طور که آرزو داشت .

شهید زکریا صفر خانی

امام محمد باقر (علیه السلام ):

خدای تبارک وتعالی  خنک ساختن جگر تشنه را دوست می دارد ،وکسی که جگری تشنه را سیراب  سازد -چه چهار پا باشد په غیر آن-در روزی که سایه ای  جز سایه او وجود ندارد ،اورا در سایه ی عرش خویش جای می دهد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.