دلیل سکوت رهبری ومراجع در برابر پاره ای انحرافات

سوال :آیا سکوت  رهبری وبرخی مراجع تقلید در برابر پاره ای انحرافها که گاه وبیگاه از بعضی مسئوولین سر می زند ،از مصادیق تساهل وتسامح است ؟

برای پاسخ به این سوال وپرسشهای مشابه ناگریز از ذکر مقدمه ای کوتاه هستیم :

دین حق وعدالت خواهی گرچه در مقام بحث ونظر مورد قبول همه انسانهای حق طلب وعدالت جو است ،ولی در مقام عمل چنین وفاق وپذیرشی از سوی همه این افراد مشاهده نمی شود .تطبیق رفتار وکردار با همه خواسته ها وبایدها ونبایدهای دینی ویا گردن نهادن به آنچه حق وعدالت اقتضاء می کند ،در مواردی که به ضرر افراد تمام می شود پیوسته با پذیرش عملی همراه نیست وبسیارند انسانهایی که عدالت را تا وقتی می خواهند که به کامشان تلخی نیاورد.

از سوی دیگر مصالح وارزشها در اسلام همگی در یک پایه از اهمیت وارج نیستند وبعضی بر بعض دیگر فزونی مرتبه واولویت دارند.بالاخره ،افراد با توجه به موقعیت های خاص اجتماعی خود ، از نظر تکالیف ووظایف یکسان نیستند وافراد ضمن آن که به عنوان مکلّف وظایفی در برابر جلوگیری از کجروی ها بر عهده دارند ،به تناسب موقعیت اجتماعی خویش نیز وظایفی سنگین بر دوش خواهند داشت. از همین جاست که در اجرای فریضه امر به معروف ونهی از منکر شرایط ویژه ای مطرح می شود وهر کس موظف است به تناسب موقعیت خاص خود از ارزشهای اسلامی دفاع کند.

بنابراین آنچه برای همگان وبویژه رهبران دینی از بالاترین درجه اهمیت برخوردار است ،حفظ اساس وکیان اسلام است ورهبری ومراجع تقلید از آن جهت که رهبر ومرجع هستند ،هرگاه احساس کنند خطری متوجه اصل اسلام واحکام نورانی آن است ،ساکت ننشسته واعلام خطر خواهند کرد.

مقام رهبری نیز که عهده دار پایه گذاری سیاست های کلان حکومت است بعد از تشریح این سیاستها ،مسوولان را موظف به اجرای آن کرده اند وبر حسن اجرای آنها نظارت می کنند .مسوولان نیز به عنوان بازوهای اجرایی حکومت ،ملزم به اجرای اوامر ودستورهای رهبری هستند.

با این حال مشکلی که پیوسته به رهبران دینی با آن مواجه بوده اند ،نحوه برخورد با کسانی است که از نظر فکر دینی کاستی هایی دارند وعملکرد آنها با بینش اسلامی وفق نمی دهند .اما از آنجا که مهمترین چیز برای رهبر حفظ اساس ونظام اسلامی است ،ناچار می بایست در برابر برخی انحرافها به تذکر ونصیحت بسنده کند ،زیرا موضع گیری صریح گاه ممکن است بیش از آن که در تقویت نظام موثر باشد ،اساس آن را تضعیف کند . اینجاست که وجود مصلحت اهمّ که همان حفظ اساس اسلام ونظام است بر مصالح دیگر اسلام مقدم می شود ورهبران دین را وا می دارد تا برای صیانت از آن گاهی سکوت اختیار کنند.

البته این نوع سکوت هرگز به معنای تساهل وتسامح نیست ،بلکه حاکی از خون دل خوردن وحفظ اساس نظام واسلام است. می توان شکل حاد ّ موقعیت رهبران دینی در مقابل کجروی های مسئولان حکومتی را در این سخن امیر مومنان حضرت علی علیه السلام دید که فرمودند :

به صبر گراییدم در حالی که دیده از خار غم خسته بود وآوا در گلو شکسته.(نهج البلاغه – خطبه شقشقیه )

آری رهبران الهی می سوزند وچون شمع آب می شوند تا مبادا سردمداران ویا افراد امت از صراط مستقیم هدایت وکمال دور افتند.

اما با این همه مردم باید هوشیار باشند وضمن داشتن بصیرت در دین وشناخت اوضاع واحوال اجتماعی ونظارت بر کار مسئولان ،مترصد شنیدن ودریافت رهنمودهای رهبری باشند تا حق را از باطل تشخیص دهند وبه موقع به وظایف شرعی وانقلابی خود عمل کنند.

برگرفته از کتاب پرسشها وپاسخ ها استاد محمد تقی مصباح یزدی ص 86تا 88

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.