ملیکه ای ملکوتی سریر می آید الهه ای به نقابی حریر می آید
چنان شکوه نزولش گرفته عالم را که آفتاب غباری حقیر می آید
به سوی خانه خورشید دستهاست بلند که مادرانه کسی دس دستگیر می آید
گرفت تنگ در آغوش ودید در آغوش ودید از قلبش صدای زمز مه ای دلپذیر می آید
طپش طپش ز دلش یا علی علی جاری است نفس نفس ز لبش یا امیر می آید
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مدرسه دماوند در 1391/02/20 ساعت 08:45:58 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید