کلام یار
آن علمى كه ما ميخواهيم، همراه با تزكيه است. همين آياتى كه اول اين جلسه تلاوت كردند، به اين نكته اشاره دارد: «هو الّذى بعث فى الأمّيّين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة». اول، تزكيه است.
تربيت دين، تربيت قرآن، تربيت اسلام اين است. چرا اول تزكيه؟ براى اينكه اگر تزكيه نبود، علم منحرف ميشود. علم يك ابزار است، يك سلاح است؛ اين سلاح اگر در دست يك انسان بدطينت، بددل، خبيث و آدمكش قرار بگيرد، جز فاجعه چيز ديگرى نمىآفريند؛ اما همين سلاح ميتواند در دست انسان صالح، وسيله ى دفاع از انسانها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد. اين علم را بايستى آن وقتى در دست گرفت كه با تزكيه همراه باشد. اين توصيه ى من به شماست.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان جوان/1389
نویسنده: سیده معصومه تقوی
اربعین لاله ها
یکشنبه 94/09/08
نبض حوادث جهان دست حسین(ع) است
اگر دشمن امتیازات خود را دارد، امتیاز بزرگ ما حسین(ع) است، امام اربعینیان، حضرت سیدالشهدا، بالاترین نماد اسلام انقلابی است، دقیقاً همان اسلامی که دشمن نمیخواست در منطقه حاکم شود.
حالا چهل روز است که مرثیه هامان را در کوچه هاى داغ، مکرر مى کنیم.
چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه هاى آسمان مى گرییم. «اى چرخ! غافلى که چه بیداد کرده اى».
از شام تا کربلا
از کربلا تا شام، حکایت سرهاى جسور شماست که شمشیرها را به خاک افکند.
من از روایت خونابه و خنجر مى آیم؛ از شعله هاى به دامن نشسته و فریادهاى بى یاورى.
امروز، اربعین خورشید است. نگاه کن چگونه پرندگان، بر شاخه هاى درختان روضه مى خوانند؛ چگونه ابرها، فشرده فراقى عظیم، پهنه زمین را مى بارند!
رفته اید و پس از شما، جاده ها، اسیر زمستانى همیشگى اند. پرواز ناگهان شما آتشى است که هرگز فرو نمى نشیند.
زخم عاشورا همیشه تازه است
پاییز را دیده اى، چگونه نوباوگان تابستان را به زمین مى ریزد و سر و روى جهان را به زردى مى نشاند؟! اکنون دیرى است که پروانه هاى هاشمى مان را شعله هایى یزیدى، بر تپه هاى خاکستر فرو ریخته اند.
دیرى است که گیسوان کودکى رقیه را بادهاى یغماگر، با خویش برده اند.
زمین، پاییزش را از یاد مى برد، اما زخم عمیق عاشورا را هرگز.
سال ها مى گذرد و ما همچنان سوگ کبوترانى آزاده را بر سینه مى کوبیم.
اربعین لاله هاتسلیت باد .
شهادت حضرت رقیه (ع)
دوشنبه 94/08/25
پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم
ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم
گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله
مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله
* * * * * * * * * *
هر چه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم
آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم
تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم
این بلایی است که روز ازل از دوست خریدم
* * * * * * * * * *
عمه جان باغ ولایت ثمر آورده برایم
عوض میوه نایاب سر آورده برایم
سر باباست که خون جگر آورده برایم
صورت غرقه به خون از سفر آورده برایم
شهادت جانگداز باب الحوائج حضرت رقیه (علیها سلام ) را تسلیت عرض می کنیم .
دگرگونی کاخ نشینان ورساندن پیام کربلا
شنبه 94/08/23
حضرت زینب در دوران اسارت چه نقشی ایفا نمود؟ زندگانی ایشان پس از آزادی چگونه بود؟
حضرت زینب در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. سخنرانى قهرمانانه زینب در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مى نازید و مى گفت: “"کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!"” با شهامت و شجاعت وصف ناپذیرى گفت: جز زیبایى چیزى ندیده ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مى آورد تا در پیشگاه خویش داورى کند».(1)
آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب با شهامت تمام، برادر زاده اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب ، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.(2)
کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب توانست افکار عمومى را دگرگون نماید. جلسه اى یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریدة حسین را در تشت نهاد و با چوبدستى به صورتش مى زد، زینب کبرى با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
پس از حادثه کربلا حضرت زینب ، حدود یک سال و شش ماه بیشتر نزیست. دربارة مدت اسارت مدت اسارت حضرت زینب و حرکت آنان از شام به مدینه، تاریخ حرکت اهل بیت به شام، هنگام رسیدن آنان به دمشق، مدت توقف اسیران در مرکز حکومت یزید، تاریخ حرکت آنان از دمشق به مدینه و هنگام ورود آنان به مدینه، به درستی معلوم نیست.
پینوشتها:
1ـ سید بن طاوس، لهوف، ص 218؛ مقرم، مقتل الحسین، ص 324.
2ـ مفید، ارشاد، ص 116 ؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 117.
تسلیم و رضایت در مقابل رضایت معبود
سه شنبه 94/08/12
وقتی یک بطری شیشه ای می شکند ، ما در یک حدی ناراحت می شویم . اما اگر
متوجه شویم که محتوای بطری ، بسیار پرقیمت بود، تاثر ما عمیقتر میشود. هرچه
به عمق آن محتوا بیشتر پی ببریم ، تاثر عمیقتر میشود. اگر بدانیم داروئی بوده
، شفای مرضهای صعب العلاج ، عمیقتر متاثر میشویم. اگر بفهمیم که من مرضی لاعلاج
داشتم که محتوای این بطری ، دوای درد من بود و بسیار نادر و کمیاب هم
بود (آن وقت این تاثر به اوج می رسد).
این پیکر مبارک امام حسین علیه السلام که در روز عاشورا شکست ، چه محتوائی
داشت و این محتوا چه ارتباطی با حیات و زندگی و موجودیت و دردهای من داشت ؟
هرچه عمیقتر این را بشناسیم ، به همان اندازه تاثیر دلخراشی خواهد داشت .
البته ما نمیتوانیم محتوای پیکر نورانی ائمه را در عمق کامل آنها بشناسیم .
شناخت معصومین علیهم السلام با این شناختهای شناسنامه ای و ذهنی و
محدودیت های عالم مادی بسیار ناقص است .
مثلا ما در ابتدا با شعله آتش آشنا میشویم . در حد تعریف و بسیار محدود فقط
اینکه آتش می سوزاند . اما کم کم با افزایش آگاهی، این شناخت ، قویتر و دقیقتر
میشود. پی می بریم که یک سری گازهائی است که از اشتعال آنها ، آتش به وجود
می آید که این شناخت عمیقتری است . همچنین در مراتب بالاتر ، یک دانشمند
میگوید: اینجا یک مشت انرژی حکومت میکند .
اگر این انرژی را از این آتش بگیریم، این آتش چیزی بیشتر از صورتی در تابلو
نیست . اما هرچه این شناخت بالاتر برود ، از آنجا که این شناخت ها ، محدود در
عالم ماده است عمیق تر از این نمی تواند حاصل شود . اگر تا اتم هم برویم
، آتش را در میدان نظام این ماده شناخته ایم .
اما در حقیقت چه خبر است نمی دانیم. پس حقیقت آتش برای ما روشن
نیست و فقط شناخت در محدوده این نطام ماده برایمان شکوفا شده است.
حضرت امام حسین علیه السلام که به عنوان مظهر شجاعت ، سخا، پاکی، عبادت،
غیرت و ….. مطرح است ، اگر کسی موفق شود همه اینها را بشناسد ، حضرت
امام حسین علیه السلام را در محدوده این عالم شناخته است. حضرت امام حسین
علیه السلام را اگر با بالاترین شناخت از صفات ممتاز آن حضرت بشناسیم ، تازه در
محدوده این عالم شناخته ایم و این شناخت اگر هم به عمق برسد ، می رسد به
مرز عالم ماده . و حقیقت شناخت امام علیه السلام با ابزار مادی حاصل نمی شود.
در بین اجسام ، قابلیت پذیرش هر کدام مقابل آتش بیشتر باشد ، آن را
بیشتر برای سوخت استفاده می کنیم. مثلا هیزم ،سوختن را می پذیرد . اما نفت
سریعتر است . همچنین بنزین بیشتر است و سوختن آن کامل تر است . این تسلیم
پذیری در برابر اشتعال ، در واقع نوعی بندگی است . هرچه اشتعال ، سریعتر و
قویتر و کاملتر باشد، این تسلیم پذیرتر است و همان مقدار ، آثار آتش ، اینجا بیشتر
است و به همان مقدار ، صورت تجلی آن آتش است . کاملترین و تسلیم
پذیرترین مواد ،لیاقت دارد که آتش در او تجلی کند .
در مورد خداوند و انسان نیز تسلیم پذیری انسان مقابل الله یا عبادت ، یک سجاده
چند متری و یک تسبیح فلان و یا یک انگشتر بهمان نیست !
عبودیت همان استعداد تسلیم پذیری در ظهور صفات خدائی است .
تسلیم پذیری را امام حسین علیه السلام در صحنه عاشورا ظهور داد . هر چه خدا
خواست کاملا تسلیم شد و پذیرفت. پذیرفتنی با لذت و رضایت .
فلسفه اصلی قیام عاشورا تسلیم پذیری محض مقابل الله بود.
چه خوبست درس ما از محرم بندگی باشد ، عشق ما به ابا عبدالله تنها سر وسینه زدن نباشد وتبعیت از امام و ولی امر در تمام مراحل زندگی باشد وزینب گونه از عاشورا پیروی کنیم و……
الهی به رقیه…
عجل لولیک الفرج..