کلام یار
آن علمى كه ما ميخواهيم، همراه با تزكيه است. همين آياتى كه اول اين جلسه تلاوت كردند، به اين نكته اشاره دارد: «هو الّذى بعث فى الأمّيّين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة». اول، تزكيه است.
تربيت دين، تربيت قرآن، تربيت اسلام اين است. چرا اول تزكيه؟ براى اينكه اگر تزكيه نبود، علم منحرف ميشود. علم يك ابزار است، يك سلاح است؛ اين سلاح اگر در دست يك انسان بدطينت، بددل، خبيث و آدمكش قرار بگيرد، جز فاجعه چيز ديگرى نمىآفريند؛ اما همين سلاح ميتواند در دست انسان صالح، وسيله ى دفاع از انسانها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد. اين علم را بايستى آن وقتى در دست گرفت كه با تزكيه همراه باشد. اين توصيه ى من به شماست.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان جوان/1389
نویسنده: سیده معصومه تقوی
حادثه منا
سه شنبه 94/07/07
فاجعه دردناک منا رابه آقایمان امام عصر(عج) ورهبر معظم انقلاب وتمام ملت شریف ایران وخانوادههای داغدار تسلیت عرض می نماییم واین واقعه راشدیدا محکوم می کنیم .
اماآنچه که بیش از محکوم کردن حادثه منا اهمیت دارد!؟
به راستی که زائران بیت الله الحرام به چه جرمی کشته شدند و خون اینان به چه بهایی ریخته شد؟؟؟
آری ؛ شاید ریخته شدن این خون ها، خون بهایی باشد که حکام کشورهای منطقه باید به دلیل سکوت در برابر فجایع عراق، سوریه، بحرین و یمن بپردازند!
به راستی که خائنین به بیت الله الحرام چگونه می توانند لیاقت اداره امور مربوط به حج را بر عهده داشته باشند؟
شاید در روزی که حکام سعودی، یعنی همان نوکران استکبار جهانی، باید به تدبیر امور مربوط به حج می پرداختند، مشغول طرح ریزی برای حمله ای مجدد به مردم مظلوم یمن بوده اند.
باید توجه داشت که این مشکلات هرگز با تذکر دادن به رژیم سعودی پایان نخواهند یافت.
خیال باطلی است که گمان کنیم چنین حوادثی صرفاً به دلیل سوء مدیریت های غیر عمدی رخ داده است ؛ آری، پس از گذشت ۲۸ سال از فاجعه کشتار حجاج توسط این رژیم منحوس، بار دیگر نقاب نفاق و فریب از چهره ی مدعیان دروغین اسلام برانداخته شد و سرنوشت حکام حجاز با سرنوشت آمریکا پیوند خورد.
بدون شک دولت ها و ملت های اسلامی نباید به قرائت بیانیه های خشک، بی روح و تشریفاتی قناعت کنند، بلکه باید به دنبال اقدامی عملی برای کوتاه کردن دستان کثیف رژیم سعودی باشند یا خود را برای حوادثی این چنینی و شاید به مراتب خونبارتر از این آماده کنند.
اقدامی عملی برای نجات دادن امت اسلامی از دستان تروریست های نیابتی آمریکا در منطقه و اقدامی عملی برای به وحدت رساندن کشورهای اسلامی.
اما آنچه بیش از دیگر موضوعات مهم به چشم می خورد، این است که جهان اسلام در هیاهوی این فاجعه که به راستی کام مسلمانان را تلخ کرده است، نباید مسئله اصلی جهان اسلام، یعنی همان مسئله قبله اول مسلمین را فراموش کند.
ولایت فقیه
سه شنبه 94/06/10
نسبت ولایت فقیه با ولایت پیامبر اعظم و ائمه معصوم علیه السلام
ولایت از آن خداوند متعال است و خداوند این ولایت را به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم اهل البیت علیهم السلام اعطا فرموده است و در دوران غیبت این ولایت از سوی معصومین(علیهم السلام) به فقهای عادل دارای کفایت اعطا شده است.
با این وصف، ولایت فقیه امتداد ولایت امامان معصوم و نبی خاتم صلی الله علیه و آله می باشد. یعنی همان ولایت تشریعی که به نبی خاتم(صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم(علیهم السلام) از سوی خداوند اعطا شده است، در دوران غیبت برای فقیه عادل با کفایت ثابت است. (آیت الله هادوی تهرانی)
انتصاب ولایت فقیه
از آن جایی که ولایت فقیه در عصر غیبت ادامه ولایت امامان معصوم(علیهم السلام) که ولایت آنها در امتداد ولایت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) است، ولایت فقیه به عنوان ولی و زمامدار منصوب خدا است. به بیان دیگر، ولی فقیه، دارای مقام ولایت و زمامدار امور جامعه اسلامی می باشد و شارع مقدس او را به این منصب گمارده است.
امّا على رغم پذیرش نظریه انتصاب اگر بخواهیم قانونى براى جامعه وضع کنیم که اختصاص به زمان و مکان خاصى نداشته باشد، راهى جز پذیرش انتخاب مردم، نخواهیم داشت.
مطلقه بودن ولایت فقیه یک اصطلاح فقهی است که در مقام بیان گستره فعالیت و وظایف ولی فقیه است و مقید به ولایت فقیه بر دیوانگان و ایتام و بی سرپرستان نیست
براى انتخاب فقیهى که حائز شرایط رهبرى است، دو راه وجود دارد:
1 انتخاب مستقیم.
2. انتخاب غیر مستقیم.
حتّى بنابر نظریه انتصاب، مردم نقش محورى در تعیین رهبر دارند، هر چند مشروعیت حکومت فقیه از سوى شارع مقدّس و امامان معصوم(علیهم السلام) است و برخاسته از انتخاب مردم نیست، ولى نقش مردم تنها در کارآمدى نظام و اجراى منویات رهبر خلاصه نمىشود، بلکه آنها هستند که با گزینش «فقیه واجد شرایط» به شیوه مستقیم یا غیر مستقیم مصداق ولىّ امر و زمامدار جامعه را تعیین مى کنند و براى او امکان انجام این وظیفه را فراهم مىآورند.
تفاوت میان ولایت مطلقه فقیه با ولایت فقیه
با ظهور انقلاب اسلامی «اندیشه سیاسی اسلام»، کانون توجه متفکران و اندیشمندان داخلی و خارجی قرار گرفت. یکی از اصطلاحات مهم فقهی که نقطه ثقل اندیشه سیاسی اسلامی اسلام واقع شد ولایت فقیه بود. بحث های زیادی درباره معنا، دلائل، وسعت اختیارات و … آن صورت گرفت. برای درک فرق بین ولایت فقیه با ولایت مطلقه فقیه بیان چند امر ضروری است:
الف. معنای ولایت:
ولایت در زبان عربی از ماده «ولِِی» به معنای نزدیکی و قرب است برای لفظ ولایت غیر از این معنا دو معنای: 1. سلطنت و چیرگی 2. رهبری و حکومت ذکر شده است.
ب. معنای ولایت فقیه:
ولایت به معنای والی بودن، مدیر بودن و اجرا کننده است و اگر گفته می شود: «که فقیه ولایت دارد؛ یعنی از سوی شارع مقدس، تبیین قوانین الاهی و اجرای احکام دین و مدیریت جامعه اسلامی در عصر غیبت، بر عهده فقیه جامع الشرایط است». (جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ص 463)
البته عده ای در این معنا مفهوم «آقایی»، «ریاست» و «سلطنت» را ادعا کرده اند که بیانگر چیرگی «ولی» بر «مولی علیه» است. حال آنکه مقصود از آن: «سرپرستی امور «مولی علیه» و اداره شئون او است که نوعی خدمت به «مولی علیه» است». (هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 65)
ج. معنای مطلقه بودن ولایت فقیه:
در فقه؛ ولایت بر عده ای ثابت شده است مانند ولایت پدر و جد پدری بر فرزند کوچک (غیر رشید) یا دیوانه و یا کم عقل، در این موارد امور فرزند (دختر یا پسر) بر عهده پدرش یا جد پدری او است، که پدر و جد پدری با توجه به مصلحت فرزند امور او را اداره می کنند.
همچنین ولایت وکیل بر موکل تا زمانی که موکل زنده باشد. موارد دیگری نیز ثابت است که در کتاب های فقهی ذکر شده است. پس اصل ولایت بر دیگران از ضروریات فقه اسلام است یکی از این ولایت ها، ولایت فقیه است.
ولی بحث در این است که ولایت فقیه از باب ولایت پدر و جد پدری است یا از نوع ولایت به معنای سرپرستی و اداره شئون جامعه است؟
آن چه مسلم است این است که همه فقیهان در اصل ثبوت ولایت فقیه اتفاق نظر دارند و اختلاف آنها در سعه و ضیق اختیارات ولی فقیه است که اگر اختیارات او را از نوع ولایت به معنای اداره امور جامعه بگیریم به همان معنای ولایت مطلقه می رسیم.
ولایت مطلقه فقیه یک اصطلاح فقهی است که به حوزه اعمال ولایت و کسانی که تحت ولایت قرار دارند نظر دارد و محدودیت در این زمینه را انکار می کند. به عبارت دیگر این اصطلاح بیان می کند که، دامنه ولایت فقیه، محدود به عده خاصی مانند دیوانگان، سفیهان و … نیست بلکه نسبت به همه افراد و همه احکام و مطلق است. مرحوم امام خمینی(ره) در این باره می فرمود: هر آنچه برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) از جهت ولایت و رهبری شان ثابت است، عین همان امور برای فقیه هم ثابت است اما دیگر اختیارات آنها که از این جهت نیست برای فقیه هم ثابت نیست.
على رغم پذیرش نظریه انتصاب اگر بخواهیم قانونى براى جامعه وضع کنیم که اختصاص به زمان و مکان خاصى نداشته باشد، راهى جز پذیرش انتخاب مردم، نخواهیم داشت
مرحوم شیخ انصاری در مناصب فقیه جامع الشرایط می گوید:
«مناصب فقیه جامع الشرایط عبارت است از: 1. فتوا 2. حکومت (قضاوت) 3. ولایت تصرف در اموال و انفس» و در ادامه می فرماید: «بله هر امری که مردم در آن به رئیسشان رجوع می کنند، به مقتضای این که فقها اولی الامر هستند، بعید نیست که در این امور قائل به رجوع به فقیه شویم».
بله بعضی از فقهاء این وسعت اختیارات را برای فقیه قبول ندارند و فقط دو منصب فتوا و قضاوت را ثابت می دانند.
با این بیان روشن شد که مطلقه بودن ولایت فقیه یک اصطلاح فقهی است که در مقام بیان گستره فعالیت و وظایف ولی فقیه است و مقید به ولایت فقیه بر دیوانگان و ایتام و بی سرپرستان نیست.
تذکر مهم:
عده ای متاسفانه از مفهوم ولایت مطلقه فقیه برداشت نامناسبی کرده اند و آن را هم ردیف «حکومت مطلقه» و یا «آزادی مطلقه فقیه» دانسته اند.
ولی با بیان قبل روشن شد که اولا: منظور از ولایت مطلقه، و مطلق بودن ولایت این است که «فقیه باید همه احکام اسلام را تبیین کند (نه بعضی و در مورد برخی). ثانیاً: در هنگام تزاحم احکام، فقیه جامع الشرایط باید حکم اهم را اجرا کند» و هرگز به این معنا نیست که ولی فقیه بدون در نظر گرفتن مصالح و احکام اسلام می تواند حکمی صادر کند و فرامینی مخالف با این امور صادر نماید.
تزکیه نفس
دوشنبه 94/06/09
تزکیه به معنی نمو و رشد دادن است، سپس این واژه به معنی تطهیر و پاک کردن آمده است.(1) قرآن مجید پس از یازده سوگند میفرتزکیه به معنی نمو و رشد دادن است، سپس این واژه به معنی تطهیر و پاک کردن آمده است.(1) قرآن مجید پس از یازده سوگند میفرماید: «سوگند به همه اینها که هرکس نفس خود را تزکیه کند، رستگار است و هرکس نفس خود را آلوده ساخت، [از لطف خدا] محروم گشت».(2) قرآن مجید هدف پیامبران را تزکیه و پرورش نفوس ذکر کرده است.(3) این موضوع به صورت عناوین دیگر مانند تهذیب نفس یا خود سازی در کلمات بزرگان به چشم میخورد.
میتوان تزکیه را پالایش نفس از رذایل اخلاقی و آراستگی به فضائل اخلاقی دانست. عالمان علم اخلاق میگویند: براى خودسازى ابتدا باید رذائل اخلاقى و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپسدرخت پاکى نشاند. بدیهى است با وجود صفاتى مانند حسد وکبر و خودپسندی و خودخواهى و شهوترانی، دسترسى به صفات پسندیده و انجام اعمال خیر بسیار مشکل خواهد بود.
مرحوم نراقى میگوید: «زنهار اى جان برادر! تا حدیث بیمارى روح را سهل نگیرى و معالجه آن را بازیچه نشمارى و مفاسد اخلاق را اندک ندانی… مسامحه در معالجه آنها آدمی را به هلاکت دائم و شقاوت ابدی میرساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانى ابدى و حیات حقیقى میشود و بعد از آنکه ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فیضهاى الهى میگردد(4)».
در روایات آمده: «ملائکه داخل خانهاى که در آن سگ باشدنمیشوند». پس هر گاه خانه مملوّ از صفات رذیله که سگان درنده هستند باشد، چگونه ملائکه در آن داخلشوند؟!
برای رسیدن به تزکیه بعضی از بزرگان دو مرحله پیشنهاد کردهاند:
1 ـ تهذیب نفس از بدیها یعنی تصفیة دل از اخلاق زشت و دوری از گناه. این عمل را تصفیه و تخلیه هم مینامند.
2 ـ پرورش و تکمیل نفس به وسیله تحصیل علوم و معارف حقه و فضائل و مکارم اخلاق و انجام عمل صالح. این عمل را تحلیه هم میگویند، یعنی پرورش و تکمیل و آرایش دادن. (6)
آن چه در تهذیب نفس ما را یاری می کند:
1 ـ تفکر:
یکى از موانع مهم تهذیب نفس، غفلت است و تفکر ضد غفلت است. امام علی(ع) مى فرماید: «فکر کردن مایه رشد است». (7)
امام خمینی میگوید: «اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی، تفکر است و تفکر در این مقام عبارت است از آن که: انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری فکر کند در این که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده… آیا وظیفة ما با این مولای مالک الملوک چیست؟». (8)
2 ـ توجه به کرامت انسانی:
کسی که به مقام شامخ خود پی ببرد، از رذایل دوری خواهد کرد، امام علی (ع) میفرماید: «هرکس نفس خود را گرامی بدارد، شهوتها برای او کوچک و بی ارزش خواهد بود».(9)
3 ـ مشارطه:
در اوّل روز انسان با خود شرط کند که امروز بر خلاف امر الهی رفتار نکند.
به این طریق که نفس خود را مخاطب قرار دهد و به او یادآور شود که من جز سرمایه گرانبهای عمر کالایی ندارم و اگر از دست برود، تمام هستیام از دست میرود و به خود بگوید: فکر کن عمر تو پایان یافته و از دیدن حوادث بعد از مرگ سخت پشیمان شدهای و فریاد «رب ارجعون» سر دادهای، سپس به نفس خویش در مورد مراقبت از اعضا و جوارح سفارش کند.
4 ـ مراقبه:
انسان در طول روز مراقب اعمال خود باشد. این مرحله از حساسترین مراتب سیر و سلوک به شمار میرود. قرآن مجید بر این نکته تأکید دارد که خداوند بر احوال و اعمال شما نظارت دارد: «إنّ اللّه کان علیکم رقیباً ؛ خداوند بر شما مراقبت دارد». (10) کسی که از آیه فوق درس گرفته باشد، همواره خدا را ناظر بر کارهای خود میداند و از غفلت و گناه دوری میوزرد.
امام علی(ع) مى فرماید: «هر کس که درونش بازدارنده اى داشته باشد، از جانب خدا برایش حافظى گمارده مى شود». (11)
اگر کسی خدا را برخود شاهد و ناظر بداند و خود را در محضر خدا بداند و به این مطلب اعتقاد پیدا کند، هرگز دستش را به گناه و آلودگیها نمیآلاید. کسی که به «واللّه شهید علی ما تعملون». (12) و به «هو معکم اینما کنتم والله بما تعملون بصیر»..(13) «خدا شاهد بر عملهای شما است» و «او با شما است هر کجا که باشید و خدا به عملهای شما آگاه است»، اعتقاد دارد هرگز به دنبال گناه نمیرود.
امیر المؤمنین (ع) میفرماید: «خدا رحمت کند انسانی را که همیشه پروردگارش را در نظر داشته باشد. از گناه کناره گیرد و باخواهش دل بجنگد و آرزوی دنیایی خود را تکذیب کند. آن انسانی که نفس سرکش خود را با تقوا و پرهیزکاری مهار کند و با لگام ترس از پروردگار بر دهانش دهنه زند و مهارش را به سوی طاعت و فرمان برداری خدا کشاند و از نافرمانی و معصیت بازش دارد».(14)
گویند: هنگامى که زلیخا با یوسف خلوت کرد و او را به خویش مى خواند، ناگهان به بتى چشمش افتاد که در آن حجره قرار داشت. بى درنگ برخاست و پرده اى روى آن افکند. یوسف گفت: تو از مراقبت جمادى شرم داری، پس چگونه من از مراقبت خداوند جبار شرمنده نباشم؟ (15)
پس از مراقبت از اعمال باید با دقت از خود حسابرسى کرد.
5 ـ محاسبه:
برای تهذیب نفس لازم است از اعمال روزانه حسابرسی به عمل آید. امام علی (ع) می فرماید: «هر کس نفس خود را به حساب بکشد، بر عیوبش آگاه میگردد و به گناهانش پی میبرد، پس از گناهانش توبه میکند و عیوبش را اصلاح مینماید».(16)
امام صادق(ع) مى فرماید: «اى مردم، پیش از آن که شما را مورد محاسبه قرار دهند،خودتان به حساب خویش رسیدگى کنید». (17)
6 ـ مؤاخذه و مجازات:
پس از آن که از بازنگرى در اعمال روزانه فراغت حاصل شد و انسان در محکمة وجدان از خود دادخواهى کرد و خود را مقصر شناخت،حال نوبت به معاتبه مى رسد. معاتبه دو مرحله دارد:
أ) انتقاد از خود؛
ب) توبه و جبران گذشته.
در مرحلة نخست باید از نفس لوّامه الهام گرفت و خود را توبیخ و سرزنش کرد. در حالات مرحوم آیت الله بروجردى (ره) نقل شده که ایشان هر گاه عصبانى مى شد، علاوه بر این که از شخص عذر خواهى مى نمودند، نذر داشتند که فردا را روزه بگیرند. (18)
اما مرحله دوم، توبه و استغفار است. راه توبه و جبران گناه همیشه براى بندگان باز است و پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «براى هر دردى دارویى است و داروى گناهان، استغفار مى باشد.» (19)
پس از محاسبه لازم است نفس به خاطر عمل زشتی که انجام داده، تنبیه و مجازات شود تا از تکرار آن جلوگیری گردد. امام علی (ع) میفرماید: «هر کس نفس خود را برعیبها و گناهان توبیخ کند، از افزایش گناه دوری خواهد کرد». (20) اولیای الهی به منظور تنبیه و تأدیب خویش، تکالیف و انجام اموری را برخود لازم میکردند، از قبیل شب زنده داری، گرسنگی، روزه داری و کم گویی.
علامه حسن زاده آملى در مورد راههاى خود سازى چنین توصیه مى فرماید:
1 . تلاوت و بهره مندى از قرآن ؛2. دائم الوضو بودن ؛ 3. اعتدال در خوردن و آشامیدن، یعنى نه آن قدر زیاد بخورد که به شکم درد مبتلا شود، ونه آن قدر کم بخورد که قدرت بر انجام کارى نداشته باشد؛ 4. اعتدال در گفتار: ؛ 5. محاسبة نفس؛ 6. مراقبه ؛ 7. رعایت ادب اسلامى ؛ 8. عزلت و گوشه نشینى ؛ 9. تهجّد (شب زنده دارى ) ؛ 10. تفکر و اندیشیدن ؛11. یاد خدا در همه حال بودن ؛ 12. ریاضت ؛ 13. میانه روى در کارها؛ 14. تعظیم امر خالق و شفقت با خلق ؛ 15. تمسّک به ویژگىهاى عبادالرّحمن که قرآن مجید در سورة فرقان، آیات 63ـ 74 برشمرده است.(21)
چند نکته مهم:
در خودسازى و تهذیب نفس به چند نکته اساسى باید توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربیت و سلامت بدن، ریاضت و ورزش لازم است، در خود سازى و تهذیب نفس نیز ریاضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعالیتهاى ساده و اندک آغاز مىشود و به تدریج به ورزشهاى سنگینتر وارد مىشوند، در تربیت روح نیز باید از اندک شروع کرد و به تدریج به مراحل بالاتر رسید.
3 - همان طور که در ورزش بدنى، تداوم واستمرار لازم است، در ریاضت نفسانى نیز تداوم، شرط رسیدن به مقصد است. قرآن مىفرماید: «به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند که نترسید و غمگین مباشید». (22)
امام على(ع) مىفرماید: «قلیلٌ مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه؛ (23) عمل اندکى که پیوسته باشد، بهتر است از بسیارى که تو را خسته و وامانده سازد».
امام باقر(ع) مىفرماید: «احب الاعمال الى اللَّه عز وجل ما داوم علیه العبد و إن قل؛ (24) محبوبترین کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچیز باشد».
4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو و پرهیز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذیب روح نیز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداى واجبات و ترک گناهان و محرّمات و تولى و تبرى.
5 - مهمترین چیزى که درجمیع مراحل باید رعایت شود، نیت و حضور قلب و اخلاص است. خداوند در قرآن بر این نکته تأکید دارد که در مسیر دین و پرستش بایستى اخلاص داشته باشید: «به آنها دستورى داده نشده بود جز این که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند». (25)
پینوشتها:
1.تفسیر نمونه، ج 27، ص 47، به نقل از مفردات.
2. شمس (91) آیه 10 و 9.
3. آل عمران (3) آیه 164.
4. معراج السعاده، ص 13.
5. بحارالانوار، ج 62، ص 54.
6. ابراهیم امینی، خود سازی، ص47 ـ 46.
7. غررالحکم، ج 1، ص 31.
8. امام خمینی، چهل حدیث، ص6.
9. نهج البلاغه، قصار 449.
10. نساء (4) آیه 1.
11. غررالحکم، ج 5، ص 404.
12. آل عمران (3) آیه 98
13. حدید (57) آیه 4
14. کافی، ج8، ص172.
15. جامع السعادات، ج 3، ص 96
16. غرر الحکم، ج5، ص399.
17. بحارالانوار، ج 7، ص126
18. مهدوى کنی، نقطههاى آغاز در اخلاق عملی، ص375
19. وسائل الشیعه، ج 11، ص 354.
20. همان.
21. حسن زاده آملى، نامهها ـ برنامهها، ص 23ـ 26
22. فصلت (41) آیه 30.
23. صبحى الصالح، نهج البلاغه، حکمت 444.
24. محمد رضا مهدوى کنى، نقطههاى آغاز در اخلاق عملى، ص 41.
25. بینه (98) آیه 5.
«سوگند به همه اینها که هرکس نفس خود را تزکیه کند، رستگار است و هرکس نفس خود را آلوده ساخت، [از لطف خدا] محروم گشت».(2) قرآن مجید هدف پیامبران را تزکیه و پرورش نفوس ذکر کرده است.(3) این موضوع به صورت عناوین دیگر مانند تهذیب نفس یا خود سازی در کلمات بزرگان به چشم میخورد.
میتوان تزکیه را پالایش نفس از رذایل اخلاقی و آراستگی به فضائل اخلاقی دانست. عالمان علم اخلاق میگویند: براى خودسازى ابتدا باید رذائل اخلاقى و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپسدرخت پاکى نشاند. بدیهى است با وجود صفاتى مانند حسد وکبر و خودپسندی و خودخواهى و شهوترانی، دسترسى به صفات پسندیده و انجام اعمال خیر بسیار مشکل خواهد بود.
مرحوم نراقى میگوید: «زنهار اى جان برادر! تا حدیث بیمارى روح را سهل نگیرى و معالجه آن را بازیچه نشمارى و مفاسد اخلاق را اندک ندانی… مسامحه در معالجه آنها آدمی را به هلاکت دائم و شقاوت ابدی میرساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانى ابدى و حیات حقیقى میشود و بعد از آنکه ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فیضهاى الهى میگردد(4)».
در روایات آمده: «ملائکه داخل خانهاى که در آن سگ باشدنمیشوند». پس هر گاه خانه مملوّ از صفات رذیله که سگان درنده هستند باشد، چگونه ملائکه در آن داخلشوند؟!
برای رسیدن به تزکیه بعضی از بزرگان دو مرحله پیشنهاد کردهاند:
1 ـ تهذیب نفس از بدیها یعنی تصفیة دل از اخلاق زشت و دوری از گناه. این عمل را تصفیه و تخلیه هم مینامند.
2 ـ پرورش و تکمیل نفس به وسیله تحصیل علوم و معارف حقه و فضائل و مکارم اخلاق و انجام عمل صالح. این عمل را تحلیه هم میگویند، یعنی پرورش و تکمیل و آرایش دادن. (6)
آن چه در تهذیب نفس ما را یاری می کند:
1 ـ تفکر:
یکى از موانع مهم تهذیب نفس، غفلت است و تفکر ضد غفلت است. امام علی(ع) مى فرماید: «فکر کردن مایه رشد است». (7)
امام خمینی میگوید: «اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی، تفکر است و تفکر در این مقام عبارت است از آن که: انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری فکر کند در این که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده… آیا وظیفة ما با این مولای مالک الملوک چیست؟». (8)
2 ـ توجه به کرامت انسانی:
کسی که به مقام شامخ خود پی ببرد، از رذایل دوری خواهد کرد، امام علی (ع) میفرماید: «هرکس نفس خود را گرامی بدارد، شهوتها برای او کوچک و بی ارزش خواهد بود».(9)
3 ـ مشارطه:
در اوّل روز انسان با خود شرط کند که امروز بر خلاف امر الهی رفتار نکند.
به این طریق که نفس خود را مخاطب قرار دهد و به او یادآور شود که من جز سرمایه گرانبهای عمر کالایی ندارم و اگر از دست برود، تمام هستیام از دست میرود و به خود بگوید: فکر کن عمر تو پایان یافته و از دیدن حوادث بعد از مرگ سخت پشیمان شدهای و فریاد «رب ارجعون» سر دادهای، سپس به نفس خویش در مورد مراقبت از اعضا و جوارح سفارش کند.
4 ـ مراقبه:
انسان در طول روز مراقب اعمال خود باشد. این مرحله از حساسترین مراتب سیر و سلوک به شمار میرود. قرآن مجید بر این نکته تأکید دارد که خداوند بر احوال و اعمال شما نظارت دارد: «إنّ اللّه کان علیکم رقیباً ؛ خداوند بر شما مراقبت دارد». (10) کسی که از آیه فوق درس گرفته باشد، همواره خدا را ناظر بر کارهای خود میداند و از غفلت و گناه دوری میوزرد.
امام علی(ع) مى فرماید: «هر کس که درونش بازدارنده اى داشته باشد، از جانب خدا برایش حافظى گمارده مى شود». (11)
اگر کسی خدا را برخود شاهد و ناظر بداند و خود را در محضر خدا بداند و به این مطلب اعتقاد پیدا کند، هرگز دستش را به گناه و آلودگیها نمیآلاید. کسی که به «واللّه شهید علی ما تعملون». (12) و به «هو معکم اینما کنتم والله بما تعملون بصیر»..(13) «خدا شاهد بر عملهای شما است» و «او با شما است هر کجا که باشید و خدا به عملهای شما آگاه است»، اعتقاد دارد هرگز به دنبال گناه نمیرود.
امیر المؤمنین (ع) میفرماید: «خدا رحمت کند انسانی را که همیشه پروردگارش را در نظر داشته باشد. از گناه کناره گیرد و باخواهش دل بجنگد و آرزوی دنیایی خود را تکذیب کند. آن انسانی که نفس سرکش خود را با تقوا و پرهیزکاری مهار کند و با لگام ترس از پروردگار بر دهانش دهنه زند و مهارش را به سوی طاعت و فرمان برداری خدا کشاند و از نافرمانی و معصیت بازش دارد».(14)
گویند: هنگامى که زلیخا با یوسف خلوت کرد و او را به خویش مى خواند، ناگهان به بتى چشمش افتاد که در آن حجره قرار داشت. بى درنگ برخاست و پرده اى روى آن افکند. یوسف گفت: تو از مراقبت جمادى شرم داری، پس چگونه من از مراقبت خداوند جبار شرمنده نباشم؟ (15)
پس از مراقبت از اعمال باید با دقت از خود حسابرسى کرد.
5 ـ محاسبه:
برای تهذیب نفس لازم است از اعمال روزانه حسابرسی به عمل آید. امام علی (ع) می فرماید: «هر کس نفس خود را به حساب بکشد، بر عیوبش آگاه میگردد و به گناهانش پی میبرد، پس از گناهانش توبه میکند و عیوبش را اصلاح مینماید».(16)
امام صادق(ع) مى فرماید: «اى مردم، پیش از آن که شما را مورد محاسبه قرار دهند،خودتان به حساب خویش رسیدگى کنید». (17)
6 ـ مؤاخذه و مجازات:
پس از آن که از بازنگرى در اعمال روزانه فراغت حاصل شد و انسان در محکمة وجدان از خود دادخواهى کرد و خود را مقصر شناخت،حال نوبت به معاتبه مى رسد. معاتبه دو مرحله دارد:
أ) انتقاد از خود؛
ب) توبه و جبران گذشته.
در مرحلة نخست باید از نفس لوّامه الهام گرفت و خود را توبیخ و سرزنش کرد. در حالات مرحوم آیت الله بروجردى (ره) نقل شده که ایشان هر گاه عصبانى مى شد، علاوه بر این که از شخص عذر خواهى مى نمودند، نذر داشتند که فردا را روزه بگیرند. (18)
اما مرحله دوم، توبه و استغفار است. راه توبه و جبران گناه همیشه براى بندگان باز است و پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «براى هر دردى دارویى است و داروى گناهان، استغفار مى باشد.» (19)
پس از محاسبه لازم است نفس به خاطر عمل زشتی که انجام داده، تنبیه و مجازات شود تا از تکرار آن جلوگیری گردد. امام علی (ع) میفرماید: «هر کس نفس خود را برعیبها و گناهان توبیخ کند، از افزایش گناه دوری خواهد کرد». (20) اولیای الهی به منظور تنبیه و تأدیب خویش، تکالیف و انجام اموری را برخود لازم میکردند، از قبیل شب زنده داری، گرسنگی، روزه داری و کم گویی.
علامه حسن زاده آملى در مورد راههاى خود سازى چنین توصیه مى فرماید:
1 . تلاوت و بهره مندى از قرآن ؛2. دائم الوضو بودن ؛ 3. اعتدال در خوردن و آشامیدن، یعنى نه آن قدر زیاد بخورد که به شکم درد مبتلا شود، ونه آن قدر کم بخورد که قدرت بر انجام کارى نداشته باشد؛ 4. اعتدال در گفتار: ؛ 5. محاسبة نفس؛ 6. مراقبه ؛ 7. رعایت ادب اسلامى ؛ 8. عزلت و گوشه نشینى ؛ 9. تهجّد (شب زنده دارى ) ؛ 10. تفکر و اندیشیدن ؛11. یاد خدا در همه حال بودن ؛ 12. ریاضت ؛ 13. میانه روى در کارها؛ 14. تعظیم امر خالق و شفقت با خلق ؛ 15. تمسّک به ویژگىهاى عبادالرّحمن که قرآن مجید در سورة فرقان، آیات 63ـ 74 برشمرده است.(21)
چند نکته مهم:
در خودسازى و تهذیب نفس به چند نکته اساسى باید توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربیت و سلامت بدن، ریاضت و ورزش لازم است، در خود سازى و تهذیب نفس نیز ریاضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعالیتهاى ساده و اندک آغاز مىشود و به تدریج به ورزشهاى سنگینتر وارد مىشوند، در تربیت روح نیز باید از اندک شروع کرد و به تدریج به مراحل بالاتر رسید.
3 - همان طور که در ورزش بدنى، تداوم واستمرار لازم است، در ریاضت نفسانى نیز تداوم، شرط رسیدن به مقصد است. قرآن مىفرماید: «به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند که نترسید و غمگین مباشید». (22)
امام على(ع) مىفرماید: «قلیلٌ مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه؛ (23) عمل اندکى که پیوسته باشد، بهتر است از بسیارى که تو را خسته و وامانده سازد».
امام باقر(ع) مىفرماید: «احب الاعمال الى اللَّه عز وجل ما داوم علیه العبد و إن قل؛ (24) محبوبترین کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچیز باشد».
4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو و پرهیز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذیب روح نیز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداى واجبات و ترک گناهان و محرّمات و تولى و تبرى.
5 - مهمترین چیزى که درجمیع مراحل باید رعایت شود، نیت و حضور قلب و اخلاص است. خداوند در قرآن بر این نکته تأکید دارد که در مسیر دین و پرستش بایستى اخلاص داشته باشید: «به آنها دستورى داده نشده بود جز این که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند». (25)
پینوشتها:
1.تفسیر نمونه، ج 27، ص 47، به نقل از مفردات.
2. شمس (91) آیه 10 و 9.
3. آل عمران (3) آیه 164.
4. معراج السعاده، ص 13.
5. بحارالانوار، ج 62، ص 54.
6. ابراهیم امینی، خود سازی، ص47 ـ 46.
7. غررالحکم، ج 1، ص 31.
8. امام خمینی، چهل حدیث، ص6.
9. نهج البلاغه، قصار 449.
10. نساء (4) آیه 1.
11. غررالحکم، ج 5، ص 404.
12. آل عمران (3) آیه 98
13. حدید (57) آیه 4
14. کافی، ج8، ص172.
15. جامع السعادات، ج 3، ص 96
16. غرر الحکم، ج5، ص399.
17. بحارالانوار، ج 7، ص126
18. مهدوى کنی، نقطههاى آغاز در اخلاق عملی، ص375
19. وسائل الشیعه، ج 11، ص 354.
20. همان.
21. حسن زاده آملى، نامهها ـ برنامهها، ص 23ـ 26
22. فصلت (41) آیه 30.
23. صبحى الصالح، نهج البلاغه، حکمت 444.
24. محمد رضا مهدوى کنى، نقطههاى آغاز در اخلاق عملى، ص 41.
25. بینه (98) آیه 5.
علت بد حجابی
شنبه 94/06/07
یک استاد حوزه علمیه گفت: علت اصلی بدحجابی ضعف در معرفت و ضعف در شناخت خدا است.
حجتالاسلام اسماعیلیپور افزود: استکبار جهانی با نشانه گرفتن فرهنگ اسلامی جامعه و به خصوص خانوادهها، خواستار بی توجه کردن جامعه نسبت به مسایل دینی و ترویج فرهنگ غیرانسانی خود است.
وی با بیان اینکه «فرهنگ در گرایش افراد به بدحجابی تاثیر فراوانی دارد» اظهار کرد: نبود معرفت و ضعف در شناخت خدا در گرایش افراد به بدحجابی تاثیرگذار است که در این راستا علت گرایش افراد به بدحجابی را میتوان عواملی نظیر کمبود اطلاعات و شناخت کم مردم نسبت به دین دانست که اگر کنترل نشود، فساد در جامعه را به دنبال خواهد داشت.
وی با تاکید بر اینکه «در برخورد با افراد بد حجاب، برخوردهای تند توصیه نمیشود چراکه این عمل نتیجه بخش نیست» افزود: باید با این افراد روابط حسنه ایجاد کرد تا از این طریق فرد خودش به این باور برسد که بدحجابی مناسب فرهنگ او نبوده و مغایر ارزشهای اسلامی است.
اسماعیلیپور، امر به معروف و نهی از منکر را اقدامی مناسب برای جلوگیری از گسترش بی حجابی در جامعه عنوان کرد و افزود: امر به معروف نهی از منکر زمانی تاثیر لازم را میگذارد که با توجه به اوضاع زندگی و اجتماعی فرد صورت گیرد.
وی همچنین با اشاره به تاکید دین مبین اسلامی در استفاده از رنگهای روشن برای پوشش، اظهار کرد: دین اسلام استفاده از رنگهای روشن در منزل را برای جلب توجه تشویق کرده است، ولی در این راستا باید توجه کرد استفاده از رنگهای روشن در بیرون از منزل که باعث میشود فرد را انگشت نما کند توصیه نمیشود، استفاده از رنگهای روشن بلامانع است به شرطی که باعث جلب توجه مردم نشود.
این استاد دانشگاه در رابطه با آثار سوء گسترش بی حجابی در جامعه، اظهار کرد: از هم پاشیدگی خانوادگی، قتل و طلاق از مهمترین عوامل گسترش بی حجابی در جامعه بشمار میرود.
هفته دولت
شنبه 94/06/07
هنر باهنر
هنر باهنر شوریدگی او در مقام پرستش و عشق بود و با همین شوریدگی و شیدایی بود که بر هر چه غیر حق بود شورید و با همان دلدادگی و شوریدگی به شهود و شهادت رسید که ارج و هنر او جز این نبود.
سلوک آشنا
شیوه زندگی شهید رجایی برای آنها که شیفته تزکیه و خدمتند مرامی آشناست. او که از کاسبی و دوره گردی شروع کرد تا زمان شهادت با مردم و در میان مردم ماند و تلاش کرد آنجا که برای محرومان نمی تواند کاری کند، با صداقت و خضوع با ایشان همنوایی و همدردی کند و دست کم در زندگی خویش به سان ضعیف ترین طبقات مردم زندگی کند.
رجایی، معلم واقعی
همسر شهید رجایی می گوید: او در زندگی برای من یک معلم واقعی بود؛ چرا که فقط حرف نمی زد، بلکه عمل می کرد و بهترین ویژگی یک معلم همان عمل اوست. همیشه اگر ضعفی در خودش می دید، سعی می کرد در آن مورد کسی را نصیحت نکند و تا خودش را اصلاح نمی کرد، بر زبان نمی آورد.
پیمانی با خدا
در حساس ترین وضعیت و بحرانی ترین زمان ها و حتی در مهم ترین جلسات مملکتی دیده نشد که شهید رجایی از سعادت درک نماز اول وقت غافل باشد. او با خدای خود پیمان بسته بود که پیش از خواندن نماز از خوردن غذا خودداری کند و برای تخلف از آن مجازاتی نیز برای خود قرار داده بود. از این رو در بحرانی ترین زمان ها هم دیده نشد که شهید رجایی از درک نماز اول وقت غافل شود.
عالمی مجاهد
شهید باهنر، عالمی مجاهد بود که بیشتر عمر 48 ساله خود را در راه خدمت به اسلام و مسلمانان گذراند. او در زمان طاغوت مبارزات خود را در دو جبهه گستراند و با سعی و جدیت تمام به آنها پرداخت. این دو جبهه یکی جبهه عقیدتی و فرهنگی و برخورد بنیادین برای اصلاح پایه های فرهنگی جامعه و دیگری مبارزه مستقیم با رژیم طاغوت بود.
دو قهرمان همیشه جاوید
رجایی و باهنر، دو نام آشنا و دو وجود با برکت و دو انسان مکتبی ـ انقلابی، تا ابد در وجدان امت اسلامی زنده و جاویدانند. رجایی و باهنر دو قهرمانند که در ایمان و استقامت و عمل صالح گوی سبقت از دیگران بوده اند؛ دو نفس مطمئنه اند که ندای دعوت حق را بی درنگ لبیک گفته و به جرگه بندگان خاص خدا پیوسته اند؛ دو عبد صالحند و دو ترجمان عبادت و عبودیت، که حیات طیبه خویش را در پیوند دائم با معبود بنیاد نهاده اند.
رجایی و باهنر در منظر امام
آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه های نبرد با قدرت های فاسد هم جنگ و هم رزم بودند. خداوند خواست که با هم از این دنیا هجرت کنند و به سوی او هجرت کنند.
در عین حال که شهادت این دو بزرگوار برای من بسیار مشکل است، می دانم که آنها به رفیع اعلا متصل شده اند و برای آنها آرامش هست