کلام یار


آن علمى كه ما ميخواهيم، همراه با تزكيه است. همين آياتى كه اول اين جلسه تلاوت كردند، به اين نكته اشاره دارد: «هو الّذى بعث فى الأمّيّين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة». اول، تزكيه است.

تربيت دين، تربيت قرآن، تربيت اسلام اين است. چرا اول تزكيه؟ براى اينكه اگر تزكيه نبود، علم منحرف ميشود. علم يك ابزار است، يك سلاح است؛ اين سلاح اگر در دست يك انسان بدطينت، بددل، خبيث و آدمكش قرار بگيرد، جز فاجعه چيز ديگرى نمىآفريند؛ اما همين سلاح ميتواند در دست انسان صالح، وسيله ى دفاع از انسانها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد. اين علم را بايستى آن وقتى در دست گرفت كه با تزكيه همراه باشد. اين توصيه ى من به شماست.

 

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان جوان/1389

نویسنده: سیده معصومه تقوی

توصیف چهار ویژگی شخصیت امام خمینی(س) از نگاه علامه جعفری

توصیف چهار ویژگی شخصیت امام خمینی(س) از نگاه علامه جعفری

آیت‌ الله علامه محمد تقی جعفری معتقد بود «امام از مصادیق بارز کسانی بودند که مشمول این حدیث شریف قرار می‌گیرند: یحزنون لحزننا ویفرحون لفرحنا» شیعیان واقعی ما در آنچه اندوه ما است اندوهگین و در آنچه سرورها است مسرور می باشند

، علامه جعفری سخنان بسیاری درباره بنیانگذار جمهوری اسلامی دارد که یکی از این سخنان درباره چهار ویژگی از شخصیت امام خمینی(س) را در زیر می خوانیم:

علاقه حضرت امام به اهل بیت عصمت و طهارت امری بسیار آشکار بود و معظم له از مصادیق بارز کسانی بودند که مشمول این حدیث شریف بودند که “یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا". مخصوصا ارادت شدیدی که به سرور شهیدان امام حسین علیه السلام داشتند در کلمات ایشان کاملا واضح بود. ایشان به سرور شهیدان راه حق و عدالت بسیار تکیه می کردند. اهمیت نظم و اثر آن در زندگی امام نظم و قانونگرایی در زندگی فردی و اجتماعی از آن اهمیت حیاتی برخوردار است که می توان گفت بدون آن نظم و ترتیب: سعیکم شتی تناقض اندرید روز می دوزید و شب برمی درید اینجانب در سیر مطالعات محدود و بررسی هایی که تاکنون در بعد نظم و قانونگرایی انسان ها داشته ام به این نتیجه رسیده ام که ضرورت و عظمت نظم و قانونگرایی و احساس جدی تکلیف و انجام آن به حدی است که می تواند یک زندگی بی هویت و بدون مبنا و فلسفه و هدف را قابل تحمل و رضایت بسازد چنان که در مقداری قابل توجه از جوامع مغرب زمین می بینیم. و در صورت بی اعتنایی به نظم و قانونگرایی در زندگی با داشتن هویت و مبنای حقیقی برای زندگی و فلسفه و هدف قابل قبول برای آن حیات آدمی هویت و مبنای خود را از دست داده و سایه شوم پوچی بر آن زندگی گسترده باشد. زندگی پربار و پربرکت امام بیانگر حکومت نظم و ترتیب بر زندگی ایشان است و از نزدیکترین افراد با ایشان بارها شنیده بودم که ایشان در همه کارها سخت به نظم و ترتیب مقید بوده اند. اسوه اقتدار شخصیت و نستوهی بانظر به پدیده های آشکار، وضع روانی ایشان در طول سالیان گذشته استنباط شده است. امام کسی است که فرموده است: من در عمرم جز از خداوند متعال از کسی نترسیده ام. این است که ایشان از قدرت شخصیتی با اهمیتی برخوردار بوده اند و همین اقتدار باعث شده بود که حوادث روزگار از دوران مدرسی در حوزه علمیه قم تا سالیان آخر زندگی ایشان که پر از تلاطم های سخت بوده است نتوانسته بود تزلزلی در آن شخصیت به وجود بیاورد. در اینجا می خواهم به یک نکته بسیار مهم اشاره کنم و آن این است که ثبات روحی و قدرت شخصیتی که ایشان در اوج مرجعیت و مطرح بودن در جوامع امروزی داشت می تواند برای کسانی که می خواهند در آینده متصدی مقام مرجعیت شوند هشدار دهنده و ارائه طریقی با اهمیت بوده باشد که در مراجع گذشته عالم تشیع همواره مراعات شده است. باید دانست که این مقام حساس یک حرفه معمولی نیست که هر کسی بتواند با فراگرفتن مقداری از اصول و قواعد و مسائل شایسته تصدی آن باشد. هر فقیه و حدیث شناس آگاه که از فقه الحدیث برخوردار بوده باشد می داند که مضمون روایت بسیار معروف “و اما من کان من الفقها صائنالنفسه. حافظا لدینه مخالفا لهواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه” بالاتر از مضمون موثقه عبدالله بن ابی یعفور درباره عدالت است که اتیان واجبات و ترک محرمات و اتصاف به ستر و عفاف را برای عدالت بیان می نماید. یعنی عدالتی که در شرایط تقلید آمده است، عدالت را در آن حدی از تقوی معرفی می نماید که خویشتن داری و مخالفت با هوی را به اضافه آنچه که در موثقه عبدالله بن ابی یعفور آمده است شرط تقلید معرفی می کند. سادگی و بی پیرایگی این بیت بسیار پرمعنا را در نظر بگیریم که می گوید: تکلف گر نباشد خوش توان زیست تعلق گر نباشد خوش توان مرد سادگی و بی پیرایگی در زندگی یکی از بهترین دلایل معرفت انسانی به معنای حیات است. آرایش و پیرایش و تصنع در ارائه شخصیت به تنهایی می تواند جهل آدمی را به حقیقت حیات و شخصیت و رشد کمال آن به خوبی اثبات نماید. ما در طول تاریخ هیچ شخصیت رشد یافته ای را سراغ نداریم که در صدد برآید به وسیله تصنع در زندگی، تجسمی صحیح از شخصیت خود را در دل های مردم نصب نماید؛ استغنای ذات آدمی شخصیت را در مرتبه ای از رشد قرار می دهد که هرگز تن به آرایش خویشتن با پدیده های چشمگیر برای اهل دنیا نمی دهد. خنده طبیعی، گریه طبیعی، نگاه طبیعی، رفتار طبیعی، رویارویی ساده و ناب با انسان ها که بندگان خداوندی هستند، همه و همه کشف از استغنای شخصیت آدمی می نماید. این حالت روحی در امام(س) مورد اتفاق نظر همه کسانی بود که ایشان را دیده بودند. برگرفته از سایت جماران

یاری خدا به بندگان

امام صادق علیه السلام :

در حقیقت خداوند یاری خود به بندگان را به اندازه نیّت های آنان قرار داده است پس هر که نیّتش درست باشد،یاری خدابه او کامل رسد وهر که نیّتش کاستی داشته باشد یاری خدا نیز بهمان اندازه کاستی نیّت او ،از وی کاسته شود.میزان الحکمه ج13ص6575

 

 

خدمت به همسر وفرزندان بالاترین نوع خدمتگزاری به بندگان خداست!

شکر گزار بودن

شکر گزار بودن از ویژگیهای مومنان است مادران مومن شاکر حقند وشاکر نعمات بی پایان او!شکر نعمتهای پروردگار تنها با زبان نیست ،نعمتهای خداوند را درمسیر صحیح که رضایت او را به دنبال دارد،به کار بردن نیز شکر خداست که بسیار مهم است .

انسان شاکر از نعمت سلامتی اش برای خدمت به خلق خدا بهره می برد این شکر گزاری خداست !خدمت به همسر وفرزندان بالاترین نوع خدمتگزاری به بندگان خداست! کار بیرون از خانه نباید دلیل این باشد که انسان به خانواده بی توجهی ویا کم توجهی کند!اصل این است که انسان کانون خانواده را حفظ کند وفضای آرام وصمیمی در خانواده برقرار نمایدكمادران نقش اصلی را در این آرامش ایجاد می کنند.

 لَوْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عِبَادَةٌ تَعَبَّدَ بِهَا عِبَادُهُ الْمُخْلَصُونَ أَفْضَلَ مِنَ الشُّكْرِ عَلَى كُلٍّ لَأَطْلَقَ لَفْظَةً فِيهِمْ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ بِهَا فَلَمَّا لَمْ يَكُنْ أَفْضَلُ مِنْهَا خَصَّهَا مِنْ بَيْنِ الْعِبَادَاتِ وَ خَصَّ أَرْبَابَهَا فَقَال‏ وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور
 

اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند ، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى برد ، اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از ميان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ويژه گردانيد و فرمود : «واندكى از بندگان من سپاسگزارند» .

مصباح الشریعه ص 24 و ص 25

سه عامل تولید فساد در جامعه

سه عامل تولید فساد در جامعه

در آیه ی زیر ،سه مطلب که عامل تولید فساد در جامعه است را نشان داده ومورد نهی قرار گرفته است :

“وینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی"احتمالا فحشاء اشاره به گناهانی است که زشتی آنها بر همه آشکار است ومنکر ،گناهانی است که در میان جامعه ی اسلامی ناشناخته است وبغی یعنی ظلم وتجاوز از حدّ وتعدّی به حقوق دیگران وجمله یپایانی آیه ،برای تاکید توجّه به فرامین الهی می فرماید:

“یعظکم لعلکم تذکرون” خدا شما را موعظه می کند وپند واندرز می دهد ،شاید اندرز اورابپذیرید وبه راه بیایید.

بزرگان از علمای اخلاق می گویند:در وجود انسان چهار قوّه حکومت می کنند:

شهوت،غضب،شیطنت،حکمت.

گاهی تعبیر می کنند که چهار موجود در باطن انسان کمین کرده اند:خوک،سگ،شیطان،حکیم

وهر کدام از اینها به دنبال فرصتی هستند که بر سایرین غالب بشوند وکشور وجود آدمی را به تسخیر خود درآورند وحاکم مطلق بر آن گردند ولذا گاهی سگ که مظهر غضب ودرنّده خویی است حاکم بر وجود انسان می شود وانسان می شود یک سگ که از زدن وکشتن وآزردن دیگران لذّت می برد ،منتهی کسی یک ساعت سگ می شود وکس دیگر یک سال وده سال ودیگری یک عمر سگی می کند .گاه دیگر خوک که مظهر بی عفتی وبی غیرتی است بر تخت حکومت مملکت وجود انسان مینشیند و…گاهی شیطان قهرمان اضلال واغواء بر کشور وجود انسان می شود وانسان می شود یک شیطان مجسّم وپیوسته فکرش بر این محور می چرخد که چه کنم خواسته های سگ غضب را تامین کنم وچه کنم به خواسته های خوک شهوت جواب مثبت بدهم.یک وقت به خود می آید ومی بیند ای عجب !شصت ،هفتاد سال است که سگ پرستی وخوک پرستی می کند ودایما به فکر تامین شهوت واشباع شهوت دامن بوده یا در فکر طرح نقشه برای جنگیدن با دیگران وبدیهی است که پرستش شیطان وهوای نفس ،به مراتب بدتر وزیان  بخش تر از پرستش بت های سنگی وچوبی وفلزّی است که خداوند حکیم این نوع بت پرستی را مورد ذم ونکوهش قرار داده وسبب ضلالت وآفت چشم وگوش ودل معرفی کرده وفرموده:"  آیا دیده ای آن کسی را که هوای نفس خود را معبود مطاع خود قرار داده وخدا هم به کیفر این گناه ،اورا در وادی ضلالت به حال خود رها کرده ودر نتیجه چشم وگوش قلبش از دیدن وشنیدن حقایق اسمانی محروم گشته است….(سوره ی جاثیه-آیه ی23)”

برگرفته از صفیر هدایت شماره 29

در اسلام ،زن پیش از زن بودن ،انسان است

نگاه انسانی

در اسلام ،زن پیش از زن بودن انسان است نگاه اسلام به زن ،نگاهی فراجنسیتی است .اسلام به زن ،به عنوان یک انسان ویک انسان ساز نگاه می کند ،که در حریم خانه وخانواده وظیفه انسان سازی را به عهده دارد ودر عرصه ی اجتماع،صرفنظر از جنسیت ،می تواند در راستای تکامل جامعه وخود ،قدم بردارد.یکی از مهمترین دلایل پوشش وعفاف ،نیز تاکید بر نگاه انسانی به زن در عرصه ی اجتماع است.

زن شی ء نیست……

در خصوص زنان ،اسلام هیچ گاه مخالف  آزادی آنان نبوده است.برعکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شی ء مخالفت کرده است وشرافت وحیثیت او را به وی باز داده است ،زن مساوی مرد است .زن مانند مرد ،آزاد است که سرنوشت وفعالیت های خود را انتخاب کند. اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق ،می کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند .اسلام شدیدا معترض به این امر است ….ما می خواهیم که زنان را از فساد که آنان را تهدید می کند ،آزاد سازیم.

برگرفته از صحیفه امام خمینی ج3،ص 369